ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺖ ﺻﻒ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ! ﯾﮑﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ ...… ﺣﺘﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎﺷﺎﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺠﻮﻟﻨﺪ ﮐﻪ ﺻﻒ ﺭﺍ ﺑﻬﻢ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ ! ﻭ ﻣﻦ ….... ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ !...... ﻣﺜﻞ ﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻫﻨﮕﯽ ﮐﻪ ….. ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﯿﻠﯽ ..... ,فکر کردن ...ادامه مطلب
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺩﺍﺭﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﻮ ........ ﺑﻠﮑﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮ ﮐﻪ ... ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺳﺮ ﺷﺎﺭ ﺍﺯ عشقه ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ اونو ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﻨﯽ ., تمام وجود ...ادامه مطلب
ﺭﻓــــــــــــﺖ ؟ ﺑــــــــــﻪ ﺳـﻼﻣــــــــــﺕ ! ﻣــــــﻦ ﺧـــﺪﺍ ﻧــﯿــﺴﺘــﻢ ﮐــــــﻪ ﺑــﮕــﻮﯾــﻤــــــــ : ﺻــــﺪ ﺑـــــﺎﺭ ﺍﮔـــﺮ ﺗـــﻮﺑﻪ ﺷـﮑﺴـﺘـﯽ ﺑـــﺎﺯ ﺁﯼ ..... ﺁﻧــــــﮑﻪ ﺭﻓـــــــﺖ ﺑــــــــﻪ ﺣـــﺮﻣﺖ ﺁﻧــﭽــﻪ ﺑـــﺎ ﺧـــﻮﺩ ﺑـــــﺮﺩ ...... ﺣـــــﻖ ﺑـــﺮﮔــﺸــــﺖ ﻧــــــﺪﺍﺭﺩ ..... ﺭﻓـﺘـﻨﺶ ﻣـــﺮﺩﺍﻧـــﻪ ﻧــﺒــﻮﺩ ....... ﻻﺍﻗـــﻞ ﻣـــــــــــﺮﺩ ﺑــﺎﺷـﺪ ﺑــــﺮ ﻧــــــــﮕــﺮﺩﺩ ......., ...ادامه مطلب
زندگی سخت نیست ، زندگی تلخ نیست...!! زندگی همچون نت های موسیقی ، بالا و پایین دارد ...!! گاهی آرام و دلنواز ، گاهی سخت و خشن ...!! گاهی شاد و رقص آور ، گاهی پر از غم ...!! زندگی را باید احساس کرد .,زندگی ...ادامه مطلب
آ هسته وارد اتاقش شدم و دسته گل رو توی گلدون اتاق گذاشتم بعد عقبگرد زدم تا راهی رو که اومده بود م رو برگردم ... چشماشو باز کرد و آهسته گفت؛ حالا که زحمت کشیدی و تا اینجا اومدی، لااقل بیا منو ببوس... از بهترین دوستان قدیمی بود ، الان شش ماهه که با هم قهریم ، وقتی شنیدم بستری شده طاقت نیووردم و اومد م ملاقاتش..., ...ادامه مطلب
دلم بد جوری براش تنگ شده آدم نبود... فرشته بود .. ایده آل بود از همونایی که تو داستانها با اسب سفید می اومد . بهش گفتم بیا... ! اما ... اون رفت و من پشت پا زدم به همه و جواب رد میدادم . از اون موقع سه سال گذشته ، اما من تازه فهمیدم که اون..... بعد از یه تصادف فراموشی گرفته ., ...ادامه مطلب
,سال ۹۱ رو هم با همه خاطراتش پشت سر گذاشتیم و در آستانه سال جدید،تو این فکریم که چگونه سالی خواهد بود. ...ادامه مطلب
هيچوقت مغرور نشو ... برگا وقتي مي ريزن كه فكر مي كنن طلا شدن ... آنكس كه اعتماد مي كند خيانت مي بيند و آنكس كه اعتماد نمي كند خود خيانتكار است. آدما مثل كتابن ... از روي بعضي ها بايد مشق نوشت ... از روي بعضي ها,آدما مث کتابن ...ادامه مطلب
هميشه با بدست آوردن اون كسي كه دوستش داري نمي توني صاحبش بشي ، گاهي وقتا لازم هست كه ازش بگذري تا بتون يصاحبش بشي !! همه ما با اراده به دنيا مي آييم با حيرت زندگي ميكنيم و با حسرت ميميريم اين است مفهوم زندگي كردن ، پس هرگز به خاطر غمهايت گريه مكن و مگذار اين زمين پست شنونده آواي غمگين دلت باشدافسوس... آن زمان كه بايد دوست بداريم كوتاهي ميكنيم آن زمان كه دوستمان دارند لجبازي ميكنيم و بعد... براي آنچه از دست رفته آه مي كشيم. وبلاگ : شهرسکوت, ...ادامه مطلب
این روزها بغض زمستان ترکیده است... میداند رفتنی است... و بهار آرام آرام آغوش میگشاید و عطر گیسوانش را غرق مشاممان میسازد.. همه ما از راههایی دور آمده ایم !! با خستگیها .. بغضها ... اشکها ... شادیها. . .چه روزهایی را گذراندیم و ..... اما هیچ کدام از اینها را بهار نمیداند . او فقط امده است تا دوباره وجودمان را در آغوش بگیرد و لابلای رؤیاهایمان بیارامد.... هموطنم !! گذشته ، تاریخ است... و آینده تو هیچ ربطی به گذشته ات ندارد.. پاک کن ضمیر جانت را این روزها که خانه تکانی میکنی خانه ات را ! نرم نرمک !! صدای پای بهار می آید...آ غوش بگشای برای بهاری جدید ... زمستان رفتنی است... لبخند بزن هموطنم ، چقدر زیبا میخندی ... دوستت دارم ., ...ادامه مطلب
,11 ماه گذشت...بعضی ها دلشون شکست...بعضی ها دل شکوندن...خیلی ها عاشق شدن ...خیلی ها تنها موندن ...خیلی ها از بینمون رفتن ... خیلی ها بینمون اومدن ... گریه کردیم ... خندیدیم ... زندگی بر خلاف آرزوهامونگذشت ... حالا 11 روز مونده ... یازده روز از اون خاطره ها ... امیدوارم نوروزی که پیش روست آعاز روزهایی باشه که آرزو داشتید... ...ادامه مطلب
خسته و کوفته خودمو انداختم رو کاناپه ، امروز استاد خیلی عصبی بود ، و حسابی وراجی میکرد . مریم میگفت قرار بوده استاد جزو هیئت علمی دانشگاه بشه ولی بهش پشت پا زده بودن ... انصافأ آدم با معرفتی بود . دلم براش میسوزه ! یعنی میشه براش کاری کرد ؟ زهرا میگه .... به سری که درد نمیکنه که دستمال نمیبندن...,استاد ...ادامه مطلب
,کاش چیزی به اسم *جدایی* وجود نداشت یا حداقل *حافظه* وجود نداشت..امان از خاطرات خوب و بدی که تو ذهن میرن و هیچوقت هم فراموش نمیشن.. قدر با هم بودنتون رو بدونین.. ...ادامه مطلب
تا حالا شده با خودت این جمله ها رو بگی .. ؟؟ کاش حداقل .. هر چه رشته بودم پنبه شد .. اگه اون کار رو .. و اینا همه یعنی اوج بدبختی .. گاهی وقتا لازمه آدم دلش واسه خودش بسوزه .. ولی ... غصه نخور !! دوست من ... ما خدا رو داریم ..,ما هم ...ادامه مطلب
,آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتادهام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا ...ادامه مطلب