عیادت

ساخت وبلاگ

 آ هسته وارد اتاقش شدم و دسته گل رو توی گلدون اتاق گذاشتم بعد عقبگرد زدم

تا راهی رو  که اومده بود م رو برگردم ...

چشماشو باز کرد و آهسته گفت؛ حالا که زحمت کشیدی و تا اینجا اومدی،

لااقل بیا منو ببوس...

از بهترین دوستان قدیمی بود ،

الان شش ماهه که با هم قهریم ، وقتی شنیدم بستری شده طاقت نیووردم و اومد م ملاقاتش...

دختران جوان / خرمشهر...
ما را در سایت دختران جوان / خرمشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : الف ستوده dokhtranejavan بازدید : 462 تاريخ : سه شنبه 10 ارديبهشت 1392 ساعت: 3:46