این روزها بغض زمستان ترکیده است...
میداند رفتنی است...
و بهار آرام آرام آغوش میگشاید و عطر گیسوانش را غرق مشاممان میسازد..
همه ما از راههایی دور آمده ایم !!
با خستگیها .. بغضها ... اشکها ... شادیها. . .چه روزهایی را گذراندیم و .....
اما هیچ کدام از اینها را بهار نمیداند .
او فقط امده است تا دوباره وجودمان را در آغوش بگیرد و لابلای رؤیاهایمان بیارامد....
هموطنم !!
گذشته ، تاریخ است...
و آینده تو هیچ ربطی به گذشته ات ندارد..
پاک کن ضمیر جانت را این روزها که خانه تکانی میکنی خانه ات را !
نرم نرمک !! صدای پای بهار می آید...آ غوش بگشای برای بهاری جدید ...
زمستان رفتنی است...
لبخند بزن هموطنم ، چقدر زیبا میخندی ... دوستت دارم .
برچسب : نویسنده : الف ستوده dokhtranejavan بازدید : 446